|
|
صُومُوا تَصِّحُوا
ماهی که در ان به مهمانی خداوند دعوت می شوید ،ماهی که در ان قرب خدا وعده داده شده است و ماهی که خواب آن عبادت و عبادت در آن پر فضیلت تر از سایر ماههاست
دُعیتُم اِلی ضِیافةِ اللّه
چقدر بی خبرند کسانی که شبانه روز خود را به خور و خواب مشغول میدارند و لحظه ای از شهوات غافل نیستد وهمّت گماشته اند که به تمایلات حیوانی خویش جواب مثبت داده و روح سرکش نفسانی خود را مطیع گشته و هر روز و هر لحظه به آتش شهوات خود دامن میزنند و هرچه متمتّع تر میگردند سیر نمی شوند و همانند جهنم فریاد هل من مزیدشان بلند است.
اِنّ الّذیَنَ کَفَرُوا یَتَمَتّعُونَ وَ یَأکلُونَ کَما یَأکُلُ الاَنعام و النّارُ مَثوی لَهُم سوره محمد ایه 12
ترجمه خطبه پیامبر در اخرین جمعه ماه شعبان :
ای مردم:
ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به سوی شما رو اورده ،ماهیکه نزد خدا از همه ماهها بهتر است ،روزهایش بهترین روزها ،شبهایش بهترین شب هاا ،ساعت هایش بهترین ساعت ها است، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده اید ، در این ماه افتخار کرامت از طرف خداوندی را دارا گشته اید ، تنفس شما در این ماه تسبیح و تقدیس خداوند است ، خواب شما عبادت می باشد،اعمال شما در این ماه پذیرفته ،دعای شما در این ماه مستجاب است پس پروردگار خود را با قصد و نیّت و دلهای پاک بخوانید و از حضرتش بخواهید شما را موّفق بروزه این ماه بفرماید و توفیق تلاوت قران مجید را مرحمت بفرماید ،چون بدبخت کسی است که مغفرت خداوند را در این ماه بر خود حرام کرده باشد . وقتی که در این ماه گرسنه و تشنه شدید یاد بیاورید گرسنگی و تشنگی روز قیامت را . در این ماه به فقرا ومستمندان صدقه بدهید ،بزرگسالان خود را را محترم بشمارید و بر خردسالان ترحم نمایید ، زبانهای خود را از گفتن کلمات بیهوده و حرام به بندید و چشمهای خویش را از انچه حرام است فرو نهید.
با یتیمان در این ماه مهربانی کنید ،همچنانکه می خواهید با یتیمان شما مهربانی شود و از گناهان خود توبه کنید ودستهای خود را هنگام نماز برای دعا سوی پروردگار بردارید چون بهترین هنگامی است که خداوند متعال بنظر رحمت بر بنده اش می نگرد و وقتی او را بخوانید جواب میدهد .
ای مردم
بدانید شما در گرو اعمال خویش هستید، با طلب بخشش خود را ازاد کنید و پشت شما از بار گناه سنگین است ، با سجده های طولانی آنرا سبک گردانید و بدانید : خداموند سوگند یاد کرده است که نمازگذاران و سجده کنندگانرا عذاب ننماید و ایشان را نترساند با اتش در روزیکه مردم در محضرش حضور می یابند
ای مردم :
کسی که افطاری دهد روزه داری را و خود مومن به روزه باشد ،اجر چنین افطاری نزد خداوند به آزاد کردن بنده ای میماند که بر گناهان گذشته اش پوششی است .
کسی عرض کرد یا رسول ا...(ص) همه قدرت افطاری دادن را ندارند .حضرت فرمود از اتش دور شوید ولو به دانه خرمائی یا شربت آبی به روزه داری دادن .
ای مردم هرکس از شما که بار زیر دستان را کم کند خداوند حسابش را اسان می نماید وهرکس شرّخود را از مردم باز گیرد خداوند عذابش را در روز ملاقات از او باز میگیرد و هرکس در این ماه نماز بخواند خداوند ازادی از اتش را به او می دهد و هرکس در این ماه قرض قرض مندی را اداء کند خداوند ثواب انجام هفتاد واجب را به او میدهد و هرکس در این ماه بر من زیاد درود بفرستد سنگین میگردد کفّه اعمال روزی که کفّه ها همه سبک است و هرکس در این ماه ایه ای از قران تلاوت کند ثواب یک ختم قران در سایر ماهها را دارد .
ای مردم درهای بهشت در این ماه باز است از خدا بخواهید انرا بر روی شما نبندد و در این ماه درهای ذوزخ بسته است از خدا بخواهید برروی شما باز نگرداند و شیاطین در این ماه در زنجیرند از خدا بخواهید انهارا بر شما مسلط نگرداند .
امام علی (ع) می فرماید : من ایستادم و عرض کردم ای رسول خدا بهترین اعمال در این ماه کدام است ؟ حضرتش فرمود بهترین کار در این ماه تقوی و دوری از گناه می باشد سپس حضرتش گریست ، گفتم چرا گریه میکنید ؟ فرمود به انچه در این ماه به بر سر تو روا می دارند میگریم اینکه میبینم ترا در حال نماز هستی و بدبخت ترین مردم از اوّل تا اخر دنیا ،رفیق و دوست پی کننده ناقه ثمود بر فرقت ضربه ای میزند و ریشت را بخون سرت رنگین میشازد . عرض کردم یا رسوا... ایا دینم سالم می ماند ؟ فرمود آری دینت سالم می ماند . سپس فرموئ : ای علی کسی که ترا بکشد مرا کشته و کسی که با تو دشمن است دشمن من است ، چون تو بمنزله من هستی و سرشتت از سرشت من است و تو وصّی و خلیفه ام هستی بر امّت من.
اُدعُونی اَستَجِب لَکم
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
و اِذاسَئَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبٌ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستجیبُوالی وَلیؤِمِنُوا بی لَعَلَّهُمُ یَرشدُونَ
سوره بقره ایه 186
چون بندگان من از دوری و نزدیکی من از تو بپرسند بدانند من به انها نزدیک خواهم بود هرکه مرا خواند دعایش اجابت کنم ،پس بایست دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا به سعادت راه یابند
امروز روز امتحان خداست
دیروز هم روز امتحان خدا بود
فردا هم خدا ما را امتحان می کند
خدا در امتحانش هیچ مطلبی خارج از کتابش از ما انتظار ندارد.
خدا برای افکار بدی که برای تقلب در سر داشتیم اما عملی نکردیم مجازاتی در نظر نمیگیرد.
امتحان خدا فقط عملی است.
خداوند در امتحانش نیاز به مراقب ندارد، او به تنهایی مراقب همه ماست.
در امتحان خدا تقلب ممکن نیست.
خدا از دانسته های ما امتحان می کند و اگر خلافی از سر فراموشی یا ندانستن مرتکب شویم نمره ای کسر نمی کند.
خدا برخی حرف های مهم را برای اینکه، کندذهن ترین افراد هم یاد بگیرند و عذری برای انها باقی نماند ده ها بار تکرار کرده است.
قوانین کتاب خدا کلی و بدون استثنا هستند. هرکس ذره ای کار نیک انجام دهد، خدا آن را می بیند. همینطور اگر ذره ای کار بد انجام دهد آن را هم می بیند.
خدا در امتحانش از ما می خواهد خودمان بخوانیم و با انصاف خود نمره بدهیم.
در امتحان خدا، اگر نمره بدی بگیریم باز هم به تو امید می دهد، که هنوز پایان راه نیست. سعی کن جبران کنی.
و اگر نمره خوبی بگیری، تو را به بهشت رضایت در آن دنیا مهمان میکند.
خدا ما را از نمره های خوبمان آگاه میکند ولی خدا نمره های بد تو را به رخت نمی کشد، او حتی نمره های بد ما را از چشم اطرافیانمان مخفی می کند.
می دانید اگر از نمره های بد یکدیگر خبر داشتیم چه می شد؟
در امتحان خدا اگر تصمیم بگیری گذشته را جبران کنی تمام منفی هایت را خط می زند تا مثبت شوند و سمت چپ همه صفرها، یک عدد 2 می گذارد.
خدا هر روز آماده امتحان است، کافی است مردانه تصمیم بگیری خدا حاضر است باز تو را امتحان کند.
خدا خوشحال می شود اگر امتحانت خراب شد، از او سراغ بگیری و در خانه اش را بکوبی.
خداوند در لحظات امتحان نیز تو را تنها نمی گذارد و تو را نهیب می زند و راهنمایی می کند.
البته اگر
گوش هایت را پنبه نگذاشته باشی، حتما صدایش را می شنوی.
بیشتر پرسش های خدا تکراری اند.
خداوند مردم پیش از ما را نیز همانگونه امتحان کرده است که، امروز ما را
جالب آن است که
خدا، خود پرسش امتحانی مردمان پیش از ما را در کتابش آورده است و بر آن ها تاکید کرده است
و عجیب تر این که
با پرسش های تکراری سالهای قبل هم نمره نمی آوریم.
خدا فردا هم امتحان می گیرد ولی ممکن است فردا ما نباشیم،
بیایید تصمیم بگیریم همین امروز از خدا نمره قبولی بگیریم
عصر دلگیر جمعه است و دیوارهای خونه قلبم را فشار می دهد. می زنم تو خیابون واز سرازیری توی بلوار پیاده میرم سمت پله های پارک که بوق می زند، به روی خودم نمیارم و به سرعت قدمهام اضافه می کنم. کمی جلوتر ترمز می زند. حالیمه چی کار داره می کنه. به روی خودم نمیارم و از کنارش بی تفاوت رد می شوم.
سرعتش را هم قدم من می کند و شیشه ی سمت کمک را میدهد پایین و می گوید : خانوم محترم کجا تشریف می برید؟ جواب نمی دهم. نیشش را تا بناگوش باز می کند و باز می گوید: خانوم عزیز ، بنده همه جوره در خدمت شما هستم. با صدای سگی که اماده پاچه گرفتن است میگم که مزاحم نشه ، اما خوب حالیش نیست.لابد فکر می کند دارم "ناز" می کنم.
نیش ترمزی می زند و همانطور در حال رانندگی کیف پولش را از جیب شلوارش می کشد بیرون.: خانوم محترم ، بیا بابا ،هر چی تو بگی،قربونت برم، ضد حال نزن دیگه .لای کیف پولش را باز کرده و اسکناس وچک پول تعارف می کند و همزمان چشمک می زند که سخت نگیرم.
یک آن هوس می کنم که بپرم و در ماشینش را باز کنم و بکشمش پایین و با قوت هر چه تمام ترپس کله اش را بگیرم و صورتش را توی شیشه ی ماشینش خورد کنم اما چون با خشونت مخالفم منصرف می شوم.( دلیل اصلی اش اینه که زورم بهش نمی رسد) .دستهایم را می گذارم روی شیشه و تا سینه خم می شوم توی ماشین. .گل از گلش شکفته ، دور و برم را نگاه می کنم و فاصله ام را تا پارک می سنجم.
توی خیابون هیچ کس نیست. لبخند پهنی می زنم و می پرسم: حالا چی چی داری؟ کیفش را بالا می آورد و نگاه هرزه اش از روی لبهایم تا سینه ها پایین می آید، کیف پول را توی هوا می قاپم و با تمام قدرتم پرت می کنم آن طرف بلوار و مثل فشنگ به سمت پارک می دوم. پشت سرم صدای کشیده شدن ترمز دستی و باز شدن در ماشین می آید و مردک از ته جگرش فریاد می زند:
اووووووووووووووووووووووووووووووی، ج...ده !
و من همینطور که می دوم با خودم فکر می کنم که چفدر جالب است که در ایران تا وقتی فکر می کنند ج...ده ای ، خانوم محترم صدایت می کنند و وقتی مشخص می شود این کاره نیستی تبدیل به یک ج...ده می شوی .....
زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.درمورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد
در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.
پیرزن گفت :هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟
پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام.